[ بدون عنوان ]
شنبه 27 اردیبهشت 1393 18:06
گفته بودی با من می آیی با بهار من وجودم انتظار چشم خیس مانده به در مژده ی دیدن یار می رسد با این بهار؟! فصل دلتنگی من خط می خورد می تراود دل تنگ نامم از دیوانگان خط می خورد از فسرده،از خمار،زین داغ ننگ می روم با تو به روی هر چمن می کشم دست نوازش بر سرت می کنی بر من نگاه می کشم از سینه آه می شوم غرق در آن چشم سیاه...