زورق خیال

من در این حوالی مرد پریشانی می شناسم شبیه همین حالای من که در گذشته اش من را جستجو می کند

زورق خیال

من در این حوالی مرد پریشانی می شناسم شبیه همین حالای من که در گذشته اش من را جستجو می کند

مردی درون آیینه

"مردی درون آینه"


هر روز مردی


شبیه همین روزهای من


در سرزمین آینه


به من سر می زند


پریشان


آشفته


من از او


نشانی جوانی از دست رفته می گیرم


می خندد


و پا به دنیای خاطرات می گذارد


آینه به من گفته بود


سالها پیش


پروانه هایی از چشمهایی سیاه


آمدند


و جوانی اش را به تاراج بردند


مهرداد عرفانی

نظرات 2 + ارسال نظر
Leila سه‌شنبه 23 اردیبهشت 1393 ساعت 22:09

it was nice writing in weblog...I admire you and your words
Good luck

ندا نامدار سه‌شنبه 23 اردیبهشت 1393 ساعت 21:37 http://neda-namdar.blogsky.com

سلام مهرداد عزیز
تبریک میگم
وبلاگتون واقعا زیباست
منتظر خوندن اشعار و دلنوشته های دلنشینتون در این فضای آرامش بخش هستم
براتون آرزوی موفقیت روزافزون میکنم
قلمتون رام

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.